مناجات وداع با ماه رمضان
وقت جــدایی من و مــاه صیــام شــد یعنی غروب طلعت این بار عــام شد دارد بساط مــاه خــدا جمــع می شود آه درون سیــنــه ی ما مســتــدام شـد تـــوشه برای روز جـــزا برنـــداشتم فرصت گذشت وخوشۀعمرم تمام شد یادش به خیر... سوز مناجات نیمه شب وقتی که با خـدا دل مــا هم کـلام شد یادش به خیر... لحظۀ افطار ... تشنگی نام حسیــــــن گفتن ما التــــــزام شـد دست ادب به سینه نهادم به سـوی او اشکـــم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد ... وای از دمی که خندۀ جانسوزکوفیان بر زخـم بی شمــار تنش الــتـیـام شد هر کس به نوبۀ خودش از او بها گرفت وقتی میان قتلگهش ازدحــــــام شد ... |